خواهری داد می زد گریه می کرد،می گفت:
می خواهم صورت برادرم را ببوسم...
اجازه نمی دادند.
یکی گفت: خواهرش است،مگر چه اشکالی دارد؟
بگذارید برادرش را ببوسد.
گفتند:شما اصرار نکنید نمی شود...
این شهید سر ندارد.

امان از دل زیبب (س) ...

باز هم جمعه ای از راه خواهد رسید ...

روز تعطیلی و بی کاری ما ...

روز خواب های سحرگاهی ما ...

روزی که می نشنیم ... پای میزهای مهمانیمان ...

آری ! باز هم جمعه از راه رسید ...

روز خنده و شادی کودکانمان ...

روز پای نت نشستن جوانانمان

جمعه های ما هر رنگ و بویی دارد ... غیر از مهدی !!

حجت الاسلام پناهیان:

مردم به سه دسته تقسیم شده اند ... یه عده داریم ولایت دوست

یه عده داریم ولایت ستیز ...

و اما یه عده داریم ولایت گریز !!

برای ظهور باید کاری کرد که این ولایت گریز ها هم ، ولایت دوست شود

شهید سید جعفر ذاکری :

آیا سازنده انسان ، مارکس و لنین و فروید است که از او مکتب دین و برنامه و قانون بخواهیم! یا خداست که انسان را خلق کرده و به انسان از همه کس آشناتر است ؟ بنابراین قانون ، برنامه و راه و روش زندگی را باید از خدا و اهل بیت فرا گرفت

"سهمی از آفتاب «جلد اول» "

گفت : بیا

گفتم : دیگه چیه ؟ دیر میشه ها ...

"بیا"یی گفت و تند و تند قدم برداشت ... قبر ها رو یکی پس از دیگری رد می کرد ...

رسید پشت یکی از همین شیشه هایی که بالای قبر های قدیمی می گذارند !!

گفت : بخون ... وصیت نامه اشه !

نگاهی انداختم و گفتم : زیاده که ...

گفت : توی وصیت نامه اش گفته یه بار آقا رو دیده ... امام زمانو ...

تنم لرزید ... سعی کردم از لا به لای دو قبر عبور کنم و پایین قبر بروم!

رویش نوشته بود ...

"اینجا خانه شهدیست که به اتنظار قیام مولایش آرام گرفته است ... مهندس مصطفی ابراهیمی مجد"

با احساس گنگی که داشتم سرم رو آرام آرام بالا آوردم ...

 زمزمه کردم : "چقدر قشنگ هستند  ... چشمانش رو می گم "

خاطرات نویسنده

تا هنگامی که در گوشه‌ای از این خاک،

مادر دل شکسته یا پدر پیری،

چشم‌ بر در دارد تا فرزندش از سفر باز آید،

نمی‌توان جنگ را پایان یافته تلقی کرد....

جنگ ادامه دارد، نبرد هنوز پایان نیافته و دفاع کامل نشده،

چرا که فرزندان این ملت هنوز از مبارزه به خانه بازنگشته‌اند...